۱۰ دلیل اصلی طلاق در تمام جوامع و فرهنگ ها.
همه ما تلاش میکنیم که زندگی را ساده و آسانتر کنیم، اما در مورد روابط زناشویی گاهی حتی تلاش ما نتیجه عکس میدهد و رابطه روز به روز پیچیده و پیچیدهتر میشود. شکاف عمیق در رابطه روزه به روز عمیقتر و غیر قابل ترمیم میشود و در نهایت یک راه به نظر تنها چاره آن است، طلاق! جدایی زن و شوهر ممکن است دلایل زیادی داشته باشد هر چند گاهی هر چه فکر میکنی میبینی دلیلی برای طلاق فلان زوج نمیبینی. اما در طی یک بررسی دلایل اصلی طلاق به این ۱۰ دلیل ختم شد که جالبی ماجرا این بود که این دلایل تقریبا در تمام فرهنگها مشترک است هر چند ممکن است آمار متفاوتی داشته باشد.
خیانت
در روابط زناشویی وقتی زوج به هم تعهد میدهند که برخلاف خواسته هم رفتار نکنند و لحظات لذت و عاشقانه خود را تنها با یکدیگر داشته باشند خیانت روح هر دو را میکشد. با خیانت یکی از دو طرف، مطمئنا نمی توان مثل سابق عشق ورزید و اگر نشود فراموش کرد جدایی و طلاق ناگزیر میشود. (برای اینکه بدانید در هنگام خیانت همسر چه کنید این لینک را بخوانید.
مشاجره و دعوای زیاد
با دید مثبت اگر به دعواهای زناشویی نگاه کنیم میگوییم دعوا نمک زندگی است و در هر رابطهای هم وجود دارد.اختلاف نظر در درک مفاهیم و یا هر رفتاری باعث اختلاف و مشاجره میشود، اما وقتی این مشاجره و دعواها زیاد و طولانی شود کنترل آن سخت وباعث بیمار شدن رابطه زناشویی میگردد. ازدواج همیشه به مفهوم اطمینان خاطر بر سر یک موضوع نیست گاهی ازدواج به سمت مخالفت و عدم قبول یک عقیده می رود که اگر ادامه بیابد دیگر ازدواج مفهوم خود را از دست میدهد.
خواستههای غیر معقول
خواستههای غیر منطقی و زیادهاز حد نه تنها در روابط زناشویی بلکه درهر رابطه کاری و رسمی هم باعث دردسر میگردد. زوجها باید بدانند هر چند ازدواج نزدیکتر رابطه خصوصی دو نفر است اما نباید خواستهها خارج از توانایی طرف مقابل باشد. درست است که زن و شوهر تعهد دارند که به خواستههای یکدیگر جامه عمل بپوشانند اما مهمتر آن است که هر دو با هم رشد کنند و خواستههایشان را با هم عملی کنند تا زندگی شیرینتری داشته باشند وظیفه و مسئولیت هر دو با درک درست از توانایی یکدیگر معقولتر و عملی تر میشود.
خشونت
این دلیل به اندازه معنای کلمهاش واضح و آشکار است. سوء استفاده و خشونت در روابط زناشویی هیچگاه سرانجام ندارد. هر چند طلاق برای قربانی خشونت خانگی سخت است اما به نظر میرسد راه حلی امنی برای نجات خود از شر این وحشت و خشونت در خانه باشد. متاسفانه حتی کسانی که کنترل خود را از دست میدهند و مرتکب خشونت و سوءاستفاده های جنسی می شوند، بیمارانی هستند که غالبا از طلاق بیشتر از خود خشونت میترسند.
ازدواج زودهنگام
مطابق مرکز کنترل آسیبهای زناشویی، نیمی از نوجوانانی که به هر دلیلی زیر ۲۰ سال ازدواج میکنند بعدها طلاق میگیرند. این آمار درباره آنها که در سالهای اول دهه ۲۰ زندگیشان ازدواج میکنند به ۳۵ درصد میرسد. ازدواج رسمی است که دو انسان بالغ با درک درست از آن باید انجام دهند. ازدواج بازی کودکانه نیست و این درک اشتباه برخی که آنها با هم بزرگ میشوند بزرگترین و مضحکترین برداشت از یک فاجعه مرسوم است. دو نوجوان با رشد خود دنیای جدیدی را تجربه میکنند و انسانهایی کاملا متفاوتی میشوند. این ظلمی نابخشودنی است که برخی پدر و مادرها به فرزندان خود میکنند حتی اگر خود نوجوانان به آن ازدواج اصرار داشته باشند باز هم در نتیجه به طلاق و جدایی می انجامد.
نابرابری
ازدواج یک رابطه کاملا برابر است.هرگونه نابرابری در آن اعم از مالی، سنی، فرهنگی باعث اختلاف شدید میشود. هنگامی که این حس نابرابری حتی در یکی از زوجها ایجاد شود دیگر ادامه و تحمل آن سخت میشود و تشنج و رفتارهای دیگر مثل خیانت و مشاجره به دنبال آن میآید.
فراموش کردن نقش زن وشوهری
این ماجرا وقتی اتفاق میافتد که پای کودک به میان میآید. وقتی زوجی بچهدار می شوند با فشار زیاد مسئولیت پدر و مادر بودن نقش اصلی خود به عنوان زن و شوهر را فراموش میکنند. در طول زمان این فراموشی و کمکاری در نقش زوج بودن باعث میشود که زن و شوهر آنقدر از هم فاصله بگیرند که دیگر هیچ حسی جز انجام مسئولیت و ایفای نقش پدر یا مادر بودن برایشان نماند که در نهایت بلای خانمان سوز خیانت و دعواهای بسیار وشکاکی آغاز میشود.
مشکلات مادی
ممکن است مشکلات مادی به خودی خود باعث طلاق نشود اما درک متفاوت از چگونه حل کردن این مشکلات منجر به دعوا و مشاجره و در نهایت خستگی و طلاق میگردد. به خصوص وقتی یکی از زوجها صرفه جو و دیگری ولخرج باشد. دعوا بر سر پول و خرج زندگی یک مسئله غیرقابل اجتناب است که در طول زمان آنقدر این مسئله شدید میشود که بقیه جنبه های زندگی را تحت شعاع قرار میدهد و طلاق به نظر راه رهایی برای همه آن دردسرها است.
شکاف ارتباطی
نداشتن ارتباط کلامی زوجها با یکدیگر باعث شکاف عمیق ارتباطی میشود که عامل هجوم آفتهای رایج در ازدواج مثل سردی بیتوجهی، عدم اعتماد و افسردگی میگردد. با این فرض که زنان بیشتر درگیر این حس عدم ارتباط میشوند برای آنها سختتر است که بتوانند با آن کنار بیایند و در نتیجه این آغاز مقدمات طلاق است. متاسفانه مشکلات اقتصادی و درگیریهای شغلی زیاد و خستگی ناشی از کار روزانه این روزها به شدت باعث شکاف ارتباطی در زوجها شده که شاید خودشان با وجود تنوع ارتباطات جمعی به خوبی متوجه آن نشوند اما به مرور زمان تاثیر بدی در عشق و ازدواجشان خواهد داشت.
تفاوت عقیده در اهداف شغلی و شخصیتی
تقسیم کردن علائق و خواستهها و هدفها در ازدواج یک رابطه را سالم و دوستداشتنی میسازد. اما وقتی زوج ها در درک هدفهای مشترکشان با هم به مشکل میخورند باعث میشود که راه خود را از هم جدا کنند. کم کم آنها دیگر خود را یک زوج نمی بینند و هر یک به راه خود میروند که در این صورت حتی اگر طلاق هم نگیرند دیگر ازدواجشان مفهومی ندارد.
هر چند با بررسی آمار طلاق و دلایل آن پیچیدگیهای زیادی در روابط زوج آشکار میشود اما اگر بخواهیم به طور کلی دلایل آن را بررسی کنیم این ۱۰ عامل از عوامل اصلی و اولیه طلاق هستند که هر کدام ممکن است دلایل دیگری را هم به دنبال داشته باشند. با آگاهی از آنها شاید بتوان بهتر و درستتر مشکلات زناشویی را حل کرد.
با سلام مطلب مفیدی بود. متشکرم.